اشعار نزار قبانی
اشعار نزار قبانی
اشعار نزار قبانی,اشعار نزار قبانی فارسی,اشعار نزار قبانی Pdf,اشعار نزار قبانی غزل,شعر نزار قبانی فارسی,ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی,اشعار نزار قبانی به زبان فارسی,قصائد نزار قبانی Pdf,اشعار نزار القبانی Pdf,کتاب اشعار نزار قبانی Pdf,کتب اشعار نزار قبانی Pdf,شعر نزار قبانی,شعر نزار قبانی در مورد زن,اشعار نزار قبانی در مورد زن,شعر نزار قبانی درباره زن
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد نزار قبانی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
هرگاه روزی دیگر فرا می رسد
و فراموش می کنم که بگویم صبحت به خیر
از حیرانی و سکوتم غمگین مشو
و گمان مبر که میان من و تو
چیزی عوض شده
آن گاه که نمی گویم دوستت می دارم
یعنی که دوست ترت می دارم
صبحت به خیر
اشعار نزار قبانی
آن گاه که هم چون سرزمینی از عبیر و مرمر
مدت ها رو به رویم می نشینی
و از رایحه تو چشم می پوشم
یا گلایه های آن پیراهن عطرآگین را سرسری می گیرم
گمان مبر که احساسم بر باد رفته
گمان مبر که قلبم به سنگ بدل شده
تو را ورای دوست داشتن دوست می دارم
اما بگذار آن گونه که در خیالات من است ببینمت
صبحت به خیر
اشعار نزار قبانی فارسی
زیبای من
قبل از تو
شعرهای من
سخنی چون دیگر سخنها بود
از وقتی که تو را
دوست میدارم
شعرهایم
زیباترین واژههایی است
که برای مردم
می نویسم شان
اشعار نزار قبانی Pdf
این شعرها
تنها مدارکی هستند
که به مردم اثبات می کنند
تو
چقدر زیبا بوده ای
من
چقدر مجنون …
اشعار نزار قبانی غزل
خاورمیانه را آفرید
از روی چشم های شرقی ات؛
پرآشوب
رنجور
خسته
زیبا…
شعر نزار قبانی فارسی
روشنای زندگی ام
نسیم من
فانوس ام
بیانیه باغ های من
پلی به سمت من بکش از عطر نارنج
جایی به من بده
چون شانه عاجی
در میان شب گیسوانت
و آنگاه فراموشم کن
ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی
قهوه که می خوری به من گوش بده !
شاید دیگر با هم قهوه نخوریمُ
فرصتی نداشته باشیم،
برای گَپ زدن !
نه از تو چیزی می گویم،
نه از خودم !
ما شمالی ترین نقطه ی عشقیم !
دو سطرِ حاشیه نویسی شُده با مداد !
دربارهی چیزی بزرگ ترُ پاک تر از منُ تو
حرف می زنم !
اشعار نزار قبانی به زبان فارسی
عشق ، شاپرکی آمده از بهشت بود،
بر شانه هامان نشستُ ما پَراندیمش !
ماهی مطّلایی بود آمده از دریا،
ما لِه اَش کردیم !
ستاره یی آبی بود که سوزاندیمش !
قصائد نزار قبانی Pdf
من مردیام
که دفترهای عشقِ قدیمی را نگه نمیدارد
و هرگز به آنها بازنمیگردد
اما آمدهام که سپاست گویم
برای آن گلهای اندوه که در من کاشتی
مرا آموختی که گلهای سیاه را دوست بدارم
بخرم
و به دیوارهای اتاقم بیاویزم
اشعار نزار القبانی Pdf
آمدهام سپاست گویم
برای فصلهایِ گریه
و شبهایِ درازِ درد
و تمامِ آن برگهایِ زرد
که بر زمینِ زندگیام نثار کردی
تو اگر نبودی، کشف نمیکردم
لذتِ نوشتن بهرنگِ زرد را
و لذت اندیشیدن بهرنگِ زرد
و لذتِ عشق بهرنگِ زرد را…
کتاب اشعار نزار قبانی Pdf
می ترسم که دنیا ببارد ، تو با من نباشی
عقدهیِ باران دارم از وقتِ رفتنت
کتب اشعار نزار قبانی Pdf
زمستان که مرا در قبایش میپوشانْد
گمانِ سرما و سختیام نبود
و باد که پشتِ پنجره مینالید
تو نجوا میکردی: دستبکش، گیسوانم اینجاست
شعر نزار قبانی
حالا مینشینم و بارانها تازیانهام میزنند
بر بازویم، صورتم، پشتم
چه کسی پناهم میشود… ای مسافر
چون کبوتر، میانِ چشم و نگاه
چگونه تو را پاک کنم از برگهایِ خاطره ام
که تو بر قلب، چون سنگ نگاره ای
شعر نزار قبانی در مورد زن
دوستت دارم ای که خانه در خونم داری
و اگر در چین باشی و یا در ماه
در تو نا معلومی ست که به آن پا میگذارم
در تو چیزی از تاریخ است و سرنوشت.
اشعار نزار قبانی در مورد زن
مرا که متولد کرد
مادرم
زنهای همسایه
خدای احد و واحد
نه نمی دانم مرا که متولد کرد
تنها وقتی به دنیا آمدم که چشمهای سیاه تو را
گیسوان پریشان تو را
و لبهای خندانت را دیدم
من را تو به دنیا آوردی
شعر نزار قبانی درباره زن
برای این زن شراب نریزید
می ترسم سیاه مست شوم
می ترسم فراموش شوم
برای این زن
باغی از گلهای وحشی بیاورید
پرندگان مهاجر بیاورید
سکوت رودخانه
برای این زن بهشت بیاورید
شاید برای همیشه ماند
اشعار نزار قبانی
جزیره ایست عشق تو
که خیال را به آن دسترس نیست
خوابیست ناگفتنی
تعبیر ناکردنی
اشعار نزار قبانی فارسی
بهراستی عشق تو چیست ؟
گل است یا خنجر ؟
یا شمع روشنگر ؟
یا توفان ویرانگر ؟
یا ارادهی شکستناپذیر خداوند ؟
اشعار نزار قبانی Pdf
تمام آنچه دانستهام
همین است
تو عشق منی
و آنکه عاشق است
به هیچ چیز نمیاندیشد
اشعار نزار قبانی غزل
بگذار کمی از هم جدا شویم
برای نیکداشت این عشق، ای معشوق من
و نیکداشت خودمان
شعر نزار قبانی فارسی
عاشقانه
بگذار از هم جدا شویم
چون پرندگانی که در هر فصل
از دشت ها و تپهها کوچ می کنند
و چون خورشید ای معشوق من
که به هنگام غروب، تلاش میکند که زیباتر باشد
ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی
از برگ های دفترم بیرون بیا
از ملافه های رختخوابم بیرون رو
از فنجان قهوه ام بدر آی
از قاشق شکر
از دگمه های پیراهنم
… از نخ دستمالم بیرون شو
از مسواکم
از کف خمیر ریش روی صورتم
از همه ی چیزهای کوچک بیرون آی
تا بتوانم کار کنم!
اشعار نزار قبانی به زبان فارسی
عشق
این است که جغرافیایی نداشته باشد
و تو
تاریخی نداشته باشی
قصائد نزار قبانی Pdf
عشق این است که تو
با صدای من سخن بگویی
با چشمان من ببینی
و هستی را
با انگشتان من
کشف کنی.
اشعار نزار القبانی Pdf
دوباره باران گرفت
باران معشوقه ی من است
به پیش بازش در مهتابی می ایستم
می گذارم صورتم را و
لباسهایم را بشوید
اسفنج وار
باران یعنی برگشتن هوای مه آلود شیروانی های شاد!
کتاب اشعار نزار قبانی Pdf
باران یعنی قرارهای خیس
باران یعنی تو برمی گردی
شعر بر می گردد
کتب اشعار نزار قبانی Pdf
پاییز
به معنی
رسیدن دست های تابستانی
توست
شعر نزار قبانی
باران که میزند به پنجره،
جای خالیاَت بزرگتر میشود !
شعر نزار قبانی در مورد زن
برف نگرانم نمیکند
حصار یخ رنجم نمیدهد
زیرا پایداری میکنم
گاهی با شعر و
گاهی با عشق…
که برای گرم شدن
وسیلهی دیگری نیست
جز آنکه
“دوستت بدارم”
اشعار نزار قبانی در مورد زن
پزشک توصیه کرده است
بیش از پنج دقیقه
لبانم را در لبانت رها نکنم
و بیش از یک دقیقه
خود را در معرضِ آفتابِ داغِ سینهات قرار ندهم
پس لطفن
بیش از این دیگر
وابستهام نکن!
شعر نزار قبانی درباره زن
چشمانت آخرین قایقهایی است که عزم سفر دارند
آیا جایی هست؟
که من از پرسه زدن در ایستگاههای جنون خستهام
و به جایی نرسیدم
چشمانت آخرین فرصتهای از دست رفتهاند
اشعار نزار قبانی
پیش از آنکه معشوقهام شوی
هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان
هر کدام
تقویمهایی داشتند
برای حسابِ روزها و شبان
و آنگاه که معشوقهام شدی
مردمان
زمان را چنین میخوانند:
هزارهی پیش از چشمهای تو
یا
هزارهی بعد از آن.
اشعار نزار قبانی فارسی
بیش از این نمیتوانم
در حلقههای زلفِ تو گم شوم
سالهاست که روزنامهها
مرا مفقود خواندهاند
و تا اطلاعِ ثانوی
مفقود خواهم ماند
اشعار نزار قبانی Pdf
روزی که تو را دیدم
نقشه ها و پیش گویی هایم را پاره کردم
چونان اسب عربی، بوی باران تو را
پیش از باریدن، بو کشیدم
و آهنگ صدایت را
پیش از آن که حرف زده باشی، شنیدم
و گیسوانت را
پیش از آن که بافته باشی، پریشان کردم
اشعار نزار قبانی غزل
همه ی گل هایم
ثمره ی باغ های توست
و هر می که بنوشم من
از عطای تاکستان توست
و همه ی انگشتری هایم
از معادن طلای توست …
و همه ی آثار شعری ام
امضای تو را پشت جلد دارد!
شعر نزار قبانی فارسی
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی
سخن ات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت.
اشعار نزار قبانی به زبان فارسی
ای قامتت بلندتر از قامت بادبان ها
و فضای چشمانت
گسترده تر از فضای آزادی…
تو زیباتری از همه ی کتاب ها که نوشته ام
از همه ی کتاب ها که به نوشتن شان می اندیشم…
و از اشعاری که آمده اند…
و اشعاری که خواهند آمد…
قصائد نزار قبانی Pdf
سادهدلانه گمان میکردم
تو را در پشت سر رها خواهم کرد.
در چمدانی که باز کردم، تو بودی
هر پیراهنی که پوشیدم
عطرِ تو را با خود داشت
و تمام روزنامههای جهان
عکس تو را چاپ کرده بودند.
به تماشای هر نمایشی رفتم
تو را در صندلی کنار خود دیدم
هر عطری که خریدم،
تو مالک آن شدی.
پس کی؟
بگو کی از حضور تو رها میشوم
مسافر همیشه همسفر من…؟
اشعار نزار القبانی Pdf
برهنه شو!
قرن هاست
جهان معجزه ای به خود ندیده
برهنه شو!
من لالم
و تن تو
تمامِ زبان ها را می فهمد.
کتاب اشعار نزار قبانی Pdf
بگو دوستم داری تا زیباتر شوم
بگو دوستم داری تا انگشتانم از طلا شوند
و ماه از پیشانیام بتابد
کتب اشعار نزار قبانی Pdf
بگو دوستم داری تا زیر و رو شوم
تبدیل شوم به خوشهای گندم یا یک نخل
بگو! دل دل نکن …
شعر نزار قبانی
بگو دوستم داری تا به قدیسی بدل شوم
بگو دوستم داری تا از کتاب شعرم کتاب مقدس بسازی
تقویم را واژگون میکنم
و فصلها را جابهجا میکنم اگر تو بخواهی
شعر نزار قبانی در مورد زن
بگو دوستم داری تا شعرهایم بجوشند
و واژگانم الهی شوند
عاشقم باش تا با اسب به فتحِ خورشید بروم
دل دل نکن
این تنها فرصت من است تا بیاموزم
و بیافرینم!
اشعار نزار قبانی در مورد زن
من چیزى
از عشق مان
به کسى نگفته ام !
آنها تو را هنگامى که
در اشک هاى چشمم
تن مى شسته اى دیده اند
شعر نزار قبانی درباره زن
اشتباه نکن
رفتنت فاجعه نیست برایم
من ایستاده می میرم،
چون بیدهای مجنون…!
اشعار نزار قبانی
در خیابان های شب
دیگر جایی برای قدم هایم نمانده است
زیرا که چشمانت
گستره ی شب را ربوده است.
اشعار نزار قبانی فارسی
صبح بخیر بنفش تو،
از آن سوی گوشیِ تلفن
جنگلی را در من رویاند!
اشعار نزار قبانی Pdf
هر چه موهایت بلندتر
عمر من بلندتر است
اشعار نزار قبانی غزل
تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی
شعر نزار قبانی فارسی
تو آخرین وطنی هستی
که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند
ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی
تو واپسین شکوفه ای هستی که بوییده ام
پیش از پایانِ دورانِ گل
و واپسین کتابی که خوانده ام
پیش از کتابسوزان
اشعار نزار قبانی به زبان فارسی
آن هنگــام کــه بــا لبــاســی نــودوز
بــه دیــدنــم مــی آیــی
شــوق بــاغبــانــی بــا مــن اســت
کــه گلــی تــازه
در بــاغچــه اش روییــده بــاشــد
قصائد نزار قبانی Pdf
خسته بر شنزار سینه ات،
خم می شوم
این کودک از زمان تولد تاکنون،
نخوابیده است!
اشعار نزار القبانی Pdf
شعرهایی که از عشق می سرایم
بافته ی سرانگشتان توست
و مینیاتورهای زنانگی ات.
اینست که هرگاه مردم شعری تازه از من خواندند
ترا سپاس گفتند…
کتاب اشعار نزار قبانی Pdf
دوستم داشته باش
از رفتن بمان!
دستت را به من بده،
که در امتداد دستانت
بندری است برای آرامش!
کتب اشعار نزار قبانی Pdf
رفاقت با تو
رفاقت با بادبادکی کاغذیست!
رفاقت با باد دریا و سرگیجه
شعر نزار قبانی
با تو هرگز حس نکرده ام،
با چیزی ثابت مواجه ام!
از ابری به ابر دیگر غلتیده ام،
چون کودکی نقاشی شده بر سقف کلیسا
شعر نزار قبانی در مورد زن
عشقت اندوه را به من آموخت
و من قرنها در انتظارِ زنی بودم که اندوهگینم سازد!
زنی که میان بازوانش چونان گنجشکی بگریمُ
او تکه تکههایم را چون پارههای بلوری شکسته گِرد آورَد
اشعار نزار قبانی در مورد زن
عشقت بدترین عادات را به من آموخت! بانوی من!
به من آموخت شبانه هزار بار فال قهوه بگیرم،
دست به دامن جادو شومُ با فالگیرها بجوشم
شعر نزار قبانی درباره زن
خنجرت را از سینه ام بیرون بکش!
بگذار زندگی کنم!
عطرت را از پوست تنم بگیر!
بگذار زندگی کنم!
بگذار زنی را بشناسم
که نامت را از خاطرم پاک کند
و کلافِ حلقه شده ی گیست را
از دور گلویم بگشاید!
بگذار بی تو راه برومُ
بی تو بر صندلی ها بنشینم…
در قوه خانه هایی که تو را به یاد ندارند!
اشعار نزار قبانی
مشکلِ اصلیِ من با نقد و نقادی این است:
هرگاه شعری را با رنگِ سیاه نوشتهام
گفتهاند:
اقتباسیست از چشمهای تو!
اشعار نزار قبانی فارسی
چشمانت کارناوال آتش بازیست!
یک روز در هر سال
برای تماشایش می روم
و باقی روزهایم را
وقف خاموش کردن آتشی می کنم
که زیر پوستم شعله می کشد!
اشعار نزار قبانی Pdf
این گونه مرا به زور میبوسی
گلِ انار تابِ آن را ندارد
مرا مبوس
اگر لبانم آب شود، چه خواهی کرد؟
اشعار نزار قبانی غزل
می ترسم، آن را که دوست میدارم بگویم:
“دوستت دارم”
چرا که شراب چون از ساغر
ریخته شود
اندکی از آن کاسته می شود.
شعر نزار قبانی فارسی
بهار…
از نامه های عاشقانه ی من و تو
شکل می گیرد…
«دوستت دارم»
و پایان سطر نقطه ای نمی گذارم.
ترجمه فارسی اشعار نزار قبانی
در خیابان های شب
دیگر جایی برای قدم هایم نمانده است
زیرا که چشمانت
گستره ی شب را ربوده است.
اشعار نزار قبانی به زبان فارسی
و زن زیباست
و زیباتر از او
جای پای اوست
بر صفحات کاغذ…
قصائد نزار قبانی Pdf
من چیزى
از عشق مان
به کسى نگفته ام !
آنها تو را هنگامى که
در اشک هاى چشمم
تن مى شسته اى دیده اند …
اشعار نزار القبانی Pdf
من
رازی را پنهان نکرده ام!
قلبم کتابی است …
که خواندنش برای تو آسان است.
کتاب اشعار نزار قبانی Pdf
من
همواره تاریخ قلبم را می نگارم؛
از روزی که در آن
به تو عاشق شدم !
کتب اشعار نزار قبانی Pdf
نمی توانم نامت را در دهانم
و تو را
در درونم
پنهان کنم .
اشعار نزار قبانی
- ۹۶/۰۹/۰۳
تو آخرین سرزمینی
تو آخرین سرزمینی
باقی مانده در جغرافیای آزادی !
تو آخرین وطنی هستی که از ترس و گرسنگی ایمنم می کند !
و میهن های دیگر مثل کاریکاتورند
شبیه انیمیشن های والت دیسنی
و یا پلیسی اند
مثل نگاشته های آگاتا کریستی.
تو واپسین خوشه
و واپسین ماه
واپسین کبوتر،
واپسین ابر
و واپسین مرکبی هستی که به آن پیوسته ام
پیش از هجوم تاتار !
*
تو واپسین شکوفه ای هستی که بوییده ام
پیش از پایانِ دورانِ گل
و واپسین کتابی که خوانده ام
پیش از کتابسوزان،
آخرین واژه ای که نوشته ام
پیش از رسیدن زائرانِ سپیده
و واپسین عشقی که به زنی ابراز داشته ام
پیش از انقضای زنانگی !
واژه ای هستی که با ذره بین ها
در لغت نامه ها به دنبالش می گردم
"نزار قبانی"
ترجمه: دکتر یدالله گودرزی